رضا خدادادی - بچه های باخرز

بچه های باخرز

دهه فجر بر ایران و ایرانیان و همه آزادیخواهان

بخصوص فجر آفرینان مجاهد

مبارک باد 

سالروز ورود حضرت امام خمینی(ره) بنیانگزار جمهوری اسلامی به وطن گرامی باد


نوشته شده در جمعه 87/11/11ساعت 6:17 عصر توسط رضا خدادادی نظرات ( ) | |

روزی مردی ثروتمند در اتومبیل جدید و گران قیمت خود با سرعت فراوان از خیابان کم رفت و آمدی می گذشت
ناگهان از بین دو اتومبیل پارک شده در کنار خیابان یک پسر بچه پاره آجری به سمت او پرتاب کرد و به اتومبیل او خورد.
مرد پایش را روی ترمز گذاشت و سریع پیاده شد و دید که اتومبیلش صدمه زیادی دیده است. به طرف پسرک رفت تا او را به سختی تنبیه کند.
پسرک گریان با تلاش فراوان بالاخره توانست توجه مرد را به سمت پیاده رو جایی که برادر فلجش از روی صندلی چرخدار به زمین افتاده بود جلب کند.

پسرک گفت: اینجا خیابان خلوتی است و به ندرت کسی از آن عبور می کند. هر چه منتظر ایستادم و از رانندگان کمک خواستم کسی توجه نکرد. برادر بزرگم از روی صندلی چرخدارش به زمین افتاده و من زور کافی برای بلند کردنش ندارم.
"
برای اینکه شما را متوقف کتم ناچار شدم از این پاره آجر استفاده کنم ".
مرد متاثر شد و به فکر فرو رفت...

برادر پسرک را روی صندلی اش نشاند سوار ماشینش شد و رفت.
در زندگی چنان با سرعت حرکت نکنید که دیگران مجبور شوند برای جلب توجه شما پاره آجر به طرفتان پرتاب کنند
خدا در روح ما زمزمه می کند و با قلب ما حرف می زند
اما بعضی اوقات زمانی که ما وقت نداریم گوش کنیم او مجبور می شود پاره آجری به سمت ما پرتاب کند.
این انتخاب خودمان است که گوش کنیم یا نه !!!


نوشته شده در پنج شنبه 87/11/10ساعت 10:51 عصر توسط رضا خدادادی نظرات ( ) | |

 

حکایت کمک اعراب مردم مظلوم غزه حکایت نوش دارو بعد از مرگ سهراب است

حکایت کمک اعراب به مردم مظلوم غزه حکایت نوش دارو بعد از مرگ سهراب است


نوشته شده در پنج شنبه 87/11/10ساعت 8:45 صبح توسط رضا خدادادی نظرات ( ) | |

خانم حمیدی برای دیدن پسرش مسعود ، به محل تحصیل او یعنی لندن آمده بود‎. او در آنجا متوجه شد که پسرش با یک هم اتاقی دختر بنام Vikki ‎ زندگی میکند. کاری از دست خانم حمیدی بر نمی آمد و از طرفی هم اتاقی مسعود هم خیلی خوشگل بود.
او به رابطه میان آن دو ظنین شده بود و این موضوع باعث کنجکاوی بیشتر او می شد. مسعود که فکر مادرش را خوانده بود گفت : " من میدانم که شما چه فکری می کنید ، اما من به شما اطمینان می دهم که من و Vikki فقط هم اتاقی هستیم‎ . "
حدود یک هفته بعد‎ ، Vikki پیش مسعود آمد و گفت : " از وقتی که مادرت از اینجا رفته ، قندان نقره ای من گم شده ، تو فکر نمی کنی که او قندان را برداشته باشد ؟‎ " "خب، من شک دارم ، اما برای اطمینان به او ایمیل خواهم زد‎."
او در ایمیل خود نوشت‎ : مادر عزیزم، من نمی گم که شما قندان را از خانه من برداشتید، و در ضمن نمی گم که شما آن را برنداشتید . اما در هر صورت واقعیت این است که قندان از وقتی که شما به تهران برگشتید گم شده. "با عشق، مسعود
روز بعد، مسعود یک ایمیل به این مضمون از مادرش دریافت نمود‎ : پسر عزیزم، من نمی گم تو با Vikki رابطه داری ! ، و در ضمن نمی گم که تو باهاش رابطه نداری . اما در هر صورت واقعیت این است که اگر او در تختخواب خودش می خوابید ، حتما تا الان قندان را پیدا کرده بود‎. با عشق، مامان


نوشته شده در چهارشنبه 87/11/9ساعت 9:51 عصر توسط رضا خدادادی نظرات ( ) | |

عنوان فوق مطلبی است مفید که در ویژه نامه پرونده مورخه 5/11/87 در روزنامه قدس به قلم م.پژواک به نشر رسیده که هشداری است به همه ما . با تشکر از این پزرگوار عین مطلب ذیلا می آید.

 

اگر نوشابه می خورید، این مطلب را بخوانید ؛ هروئینی به نام نوشابه؟!

* م. پژواک

10 دقیقه بعد از نوشیدن یک نوشابه گازدار:10 قاشق چای خوری شکر وارد بدنتان می شود. می دانید چرا با وجود خوردن این حجم





شکر دچار استفراغ نمی شوید چون اسید فسفریک، طعم آن را کمی می گیرد و شیرینی اش را خنثی می کند.20 دقیقه بعد: قند خونتان بالا می رود و منجر به ترشح ناگهانی انسولین می شود. کبدتان شروع می کند به تبدیل قند به چربی تا قند خون، بیشتر از این بالا نرود.40 دقیقه بعد: حالا دیگر جذب کافئین کامل شده؛ مردمکهای چشمتان گشاد می شود، فشار خونتان بالا می رود و در پاسخ به این حالت، کبدتان قند را به داخل جریان خون رها می کند. گیرنده های آدنوزین مغز حالا بلوک می شوند تا از احساس خواب آلودگی جلوگیری کنند.
45 دقیقه بعد: ترشح دوپامین افزایش پیدا می کند و مراکز خاصی در مغز، که حالت سرخوشی ایجاد می کنند، تحریک می شوند. این همان مکانیسمی است که در مصرف هروئین منجر به ایجاد سرخوشی می شود.60 دقیقه بعد: اسید فسفریک موجود در نوشابه، داخل روده کوچک، به کلسیم، منیزیم و روی می چسبد. متابولیسم بدن افزایش پیدا می کند. میزان بالای قند خون و شیرین کننده های مصنوعی، دفع هر چه بیشتر کلسیم را از طریق ادرار باعث می شوند.مدتی بعد: کافئین در نقش یک داروی مدر(ادرار آور) وارد عمل می شود. حالا دیگر کلسیم، منیزیم و رویی که قرار بود جذب بدن شود، بیش از پیش از طریق ادرار دفع می شود و به همراه آن مقادیر زیادی آب، سدیم و دیگر الکترولیتها نیز از دست می رود.مدتی بعدتر: کم کم آن غوغایی که در بدنتان ایجاد شده بود، فروکش می کند و نوبت به افت قند می رسد. در این مرحله یا خیلی حساس و تحریک پذیر می شوید یا خیلی کرخت و بی حال. حالا دیگر تمام آن آبی را که از طریق نوشابه وارد بدن خود کرده بودید، دفع کرده اید؛ آبی که می شد به جای اسید و کافئین و شکر، حاوی مواد مفیدی برای بدنتان باشد. تا چند ساعت بعد اثر کافئین هم از بین می رود و شما هوس یک نوشابه دیگر می کنید.

برای دیدن کامل ویژه نامه پرونده رجوع کنید به آدرس http://www.qudsdaily.com/archive/1387/html/11/1387-11-05/page31.html#22


نوشته شده در دوشنبه 87/11/7ساعت 9:45 صبح توسط رضا خدادادی نظرات ( ) | |
<   <<   51   52   53   54   55   >>   >
پایگاه جامع اطلاعات دینی شهرستان تایباد

ابزار مذهبی وبلاگ
 فال حافظ - قالب وبلاگ

.


جدیدترین قالبهای بلاگفا


جدیدترین کدهای موزیک برای وبلاگ

designer

دریافت کد آهنگ