بچه های باخرز
گر گرفتار آمدم در واپسین خیر دنیا نبود بر اهل عالم جر به دو اولی آنکه نماید سعی بر خوی جدید دومی آنست که بر حق شد پدید حق پشیمانی است پشیمانی از گناه توبه نستوح در پیش خدا حق اعتقاد است اعتقاد بر اولیا اعتقادی که تو را یاری دهد روز جزا حق اعتقاد بر احمد و بر حیدر است حق نمادی از 14 نور عصمت و حق علی و اهل بیت اطهرست حق صدق است حق صفا حق سلاح اهل وفا حق مقامی از علیاست که بر انس و جن بری است مرکز حق مصطفی است محور حق مرتضی است حق عشق است عشق بر ولا آن ولایی که تورا یاری دهد روز جزا حق حب است حب بر ولای طاهرین نقطه صدقش بود حب امیرالمؤمنین گر تورا باشد محب اهل دین تک نباشی در سراط روز یقین آن روزی که روز محشر است روز پاسخگویی و روز الله اکبر است روز ابراز حقایق از جوارح روز مدح مصطفاست روز پاسخ دادن تهمت و توهین های بی رواست گر نباشد اهل عصمت در برت تو گرفتاری در آن، زان همه اعمال حیرت آورت تک به تک کردار نیک و بد زتو رد شود مانند فیلمی از جلوی چشم تو هرچه می گردی نبینی نگته ای تا ترا باشد زآنجا بیمه ای زین سبب دنبال راه و چاره ای ادامه در قسمت دوم گر گرفتار آمدم در واپسین فکرت کز هرچا دگر خسته شود منظرت بر سوی اولا پیغمبر شود یاد تو آید محب حیدری نه که حیدر حب آل اطهری نور امید و یقین بر تو نمایان میشود دل تو را خالی زغمها میشود دیگری بینی هنوز در فکر آن سی پاره اش که مرورش چون نشد در این روز یاری گرش وانگهی آید ندا که اهل محشری خواندن سی پاره بی حب علی مثل ظرف مطبخی باشد تهی این تهی و آن تهی و اون تهی گر نهی بر سفره ای گرد آن باشد تهی از مشتری پس ای اهل یقین سفره ها باید رنگ داشت حب و بوی خوش ز اولاد پیمبر داشت سفره باید در جهان رنگی شود غیر آن در آخرت باعث دلتنگی شود وای بر آن سفر که بی حب علی است چون در این روز کرده های او جلی است کرده های خوب و بد، ضد و نقیض نقض فطرت، نقض سنت، نقض دین دینی که، پیغمبر خاتم تکمیلش نمود سنت و عترت برامت تعریفش نمود گفت و هرکس من مولای اویم پس من خواهان طاعتش از علییم پس علی حب است چون پیغمبر ستود وای بر آن دل، که در او حبی از حیدر نبود گر نباشد بر کسی حب علی و اهل او روز رستاخیز نگیرد ذات حق هم دست او حال گویم بر خودم ای رضا حب ذخیره است بر تو تا روز جزا گر که می خواهی بگیرد حب مولا دستت با بیاید لحظه تلخی جان کندن برت ذات خود نیکو کن چون وقت نیست وقت طلاست و لحظه ها اندک نیست لحظه های بی معما بگذرد عمر تو هم بی محابا بگذرد چشم بگزاری ببینی در سراط گشته ای مضطر و امیدی به کس بر حبیبی که تو را یار دهد تا شوی از خط راست بی مشکل رد خط راستی که سراطش بی انتهاست انتهایش منزل اهل وفاست گر که می خواهی شوی اهل وفا همنشین خوب شو یا با صفا همنشین خوب و دوست با وفا در قیامت هم تو را باشد شفا پس صفای من توئی یا علی آن شفای من توئی یا علی گر گرفتار آمدم در واپسین در نهایت باز گویم یا امیرالمؤمنین دوستان گلم شعر از خودمه، امیدوارم با همه نقص هایش مورد استفاده قرار گیرد ، شعر برگرفته از حدیثی از امیرالمؤمنین علی(ع) است، که فرمود: خیر و خوبى در دنیا وجود ندارد مگر براى دو دسته : دسته اوّل آنان که سعى نمایند در هر روز، نسبت به گذشته کار بهترى انجام دهند . (وسائل الشیعه : ج 16 ص 76 ح 5 . ) عید غدیر عید الله الاکبر و عید آل محمد(ص) است و در روایتی از امام صادق(ع ) آمده است که از آنجناب پرسیده شد آیا مسلمانان را غیر از جمعه و فطر و قربان عیدی هست؟ فرمودند:آری. عیدی هست که حرمتش از هم? اعیاد بیشتر است. راوی گفت: کدام عید است؟ حضرت فرمودند: روزی است که پیامبر(ص) امیر المومنین علی(ع) را به جانشینی خود نصب فرمود و اعلام کرد: هر که من مولا و آقای اویم، پس علی مولا و آقا و پیشوای اوست و آن روز هیجدهم ذی الحجه است. عید غدیر بر همه مسلمانان بخصوص شیعیان علی ابن ابوطالب مبارک عید ولادت دهمین اختر تابناک امامت و ولایت حضرت امام هادی(ع) بر پیروان حضرتش مبارک باد در دین زرتشتی تعدد زوجات روا در مورد انواع پادشاه زن: چاکر زن: ایوک زن: ستر زن: خودسر زن: این نوع ازدواج ها در ایران باستان انجام میشد امروزه ازدواج ها تحت این عناوین ثبت نمیشود.
در نهایت باز گویم یا امیرالمؤمنین
در نهایت باز گویم یا امیرالمؤمنین
دسته دوّم آنان که نسبت به خطاها و گناهان گذشته خود پشیمان و سرافکنده گردند و توبه نمایند،
و توبه کسى پذیرفته نیست مگر آن که با اعتقاد بر ولایت ما اهل بیت عصمت و طهارت باشد .
نیست و گفته شده همانگونه که یک زن نمیتواند در یک زمان بیش از یک شوهر
داشته باشد مرد نیز نمیتواند در آن واحد دو یا چند زن داشته باشد. اختیار
زن دوم در شرایطی خاص و سخت که در آیین نامه زرتشتیان آمده جایز است نظیر
اینکه زن اول فوت شده باشد.. در ایران باستان تنها در صورتی فرد زرتشتی
میتوانست با وجود زن اول زن دیگر اختیار کند که زن اول به تشخیص پزشک
عقیم بوده و خود موافقت خویش را برای این کار اعلام کند و رضایت داشته
باشد هدف از این عمل نیز بقا نسل و پرورش فرزندانی نیک برای دین و دنیاست.
پیوند زناشویی در ایران باستان گفتنی است که زن و مرد زرتشتی به 5 صورت و
تحت عناوین پادشاه زن- چاکر زن- ایوک زن- ستر زن- خودسر زن پیوند زناشویی
میبستند که هر یک جداگانه به شرح زیر است:
این نوع ازدواج به حالتی گفته میشد که دختری پس از رسیدن به سن بلوغ با
موافقت پدر و مادر خود با پسری ازدواج میکرد و پادشاه زن از کاملترین
حقوق و مزایای زناشویی برخوردار بود و کلا" همه دخترانی که برای نخستین
بار و با رضایت پدر و مادر ازدواج میکردند، پیوند زناشویی آنان تحت عنوان
پادشاه زن ثبت میشد..
این نوع ازدواج به حالتی اطلاق میشد که زنی بیوه به عقد و ازدواج با مرد
دیگری در میآمد. این زن با زندگی در خانه شوهر دوم خود حقوق و مزایای
پادشاه زن را در سراسر زندگی مشترک دارا بود، ولی پس از مرگ آیین کفن و
دفن و سایر مراسم مذهبی اش تا سی روزه توسط شوهر دوم یا بستگانش برگزار
میشد. ولی هزینه های مراسم بعد از سی روزه به عهده بستگان شوهر اولش بود،
چون معتقد بودند در دنیای دیگر این زن از آن نخستین شوهر خود خواهد بود و
به همین علت پیوند دوم او تحت عنوان چاکر زن یاد میشد.
حال برای
برخی ناآگاهان پیوند زناشویی از نوع چاکر زن را اختیار کردن زن صیغه ای
توسط پدران ما در گذشته قلمداد کرده و پادشاه زن را زن عقدی بیان میکنند
که صحت ندارد.
این نوع ازدواج زمانی اتفاق میافتاد که مردی دختر یا دخترانی داشت و
فرزند پسر نداشت و ازدواج تنها دختر یا کوچکترین دخترش تحت عنوان ایوک ثبت
میشد و رسم بر این بود که اولین پسر تولد یافته از این ازدواج به فرزندی
پدر دختر در میآمد و به جای نام پدرش نام پدر دختر را بعد از نامش
میآوردند و این نوع ازدواج باعث شده که برخی افراد غیر مطلع برچسب ازدواج
با محارم را به زرتشتیان بزنند و اظهار کنند که پدر با دختر خود ازدواج
میکرده است. اینک اشتباه افراد ناآگاه کاملا" مشخص شد و اتهام ازدواج با
محارم کاملا" مردود است.
وقتی که فرد بالغی بدون ازدواج در میگذشت، پدر و مادر یا خویشان این فرد
موظف بودند به خرج خود و به یاد فرد درگذشته دختری را به ازدواج پسری در
میآورند. شرط این نوع ازدواج آن بود که دختر و پسر متعهد میشدند که در
آینده یکی از پسران خود را به فرزند خواندگی فرد درگذشته بدون زن و فرزند
درآورند
اگر دختری و پسری پس از رسیدن به سن بلوغ برخلاف میل والدین خود خواستار
ازدواج با یکدیگر میشدند و مصر بر این امر نیز بودند، با وجود مخالفت
والدین ازدواج آنها منع قانونی نداشت و زیر عنوان خودرای زن ثبت میگردید
و در این بین دختر از ارث محروم میشد، مگر اینکه والدینش به خواست خود
چیزی به او میدادند یا وصیت مینمودند که بدهند.
گفتنی است که طلاق در آیین زرتشتی مطرود و منفور است و تحت شرایطی ویژه و در
مواردی نادر و خاص طبق آیین نامه زرتشتیان مجوز داده میشود.