بچه های باخرز
بیست و هشتم ماه صفر رحلت جانگداز پیامبر اعظم (ص) و شهادت فرزند گرامیش امام حسن مجتبی(ع) و سی ام صفر شهادت فرزند گرامیش امام رضا(ع) بر جهانیان بخصوص مسلمانان تسلیت باد سلام بر حسین(ع) و یاران باوفایش. چهل روز گذشت و همچنان عاشقان اباعبدالله در غم پاکترین کشته راه خدا اندوه گین بوده و در عشق مولایشان مویه کنان به سوگ نشسته اند. یاحسین(ع) گویند اربعینت از رازهای هستی است، که بسط لطف توست بر پیروانت. در این اربعین با پیوند و تدوام عشق به تو، می خواهیم ما را در زمره عاشقان حضرتت قرار دهی ای کاش در اربعینت زائر حرمت بودیم و از تربت پاکت شعور عاشورایی می گرفتیم. مدتی است در کوچه پس کوچه های بی کسی به دنبال خود می گردم.دلم برای خودم تنگ شده و خیلی احساس دلتنگی می کنم. برای خودی که وجود داشت و همه کس اونو حس می کرد. یعنی برای بودنم و روزهایی که خودم را می دیدم . خیلی از خودم دور شدم و امروز نه خودم را می بینم و نه کسی را می بینم به من توجه کنه. فقیر خودم شده ام و گاه از شدت این فقر دست پیش دشمن هم دراز می کنم. اینقدر فقیرم که دیگر دیده نمی شوم. البته فقر من اقتصادی نیست، فقر فرهنگی، عاطفی، اجتماعی و . . . است. نه کسی را دارم نه کسی برایم مانده – از قوم و خویش که خبری ندارم و ارتباط با دوستان هم در حد تلفن و پیامک. در منزل حقیرم در فرهنگ اسیر. نه زن و زندگی، چه روزهای قشنگی بود، روزها دورهم بودن. روزهای با فامیل و دوست بودن. امروز نه خودم را می بینم و نه فامیل و نه دوستان را. خدایا حقیرم و اسیر زندگی! از خود و دیگران دور شده ام. نه عشقی تو زندگیم هست و نه محبتی. انسان بودن را با خود یدک می کشم و خلق و خویم هم حیوانی شده است. خدایا خودت می دانی خیلی مواظب خودم بودم شاید بتوانم از خودم دور نشوم اما اکنون سالهاست که خودم را گم کرده ام. آنقدر عوض شدم که گاهی خود را عوضی می بینم. می بینم که چقدر از خودم فاصله گرفته ام، برای همین خیلی دلم گرفته است. خدایا گاهی دلم برای خودم می سوزه. برای خودی که عشق می ورزید به کارهای خوب و بری بود از کارهای بد. هنوز هم گاهی به یاد اون خاطرات خوش خود بودن نفس می کشم. خودی که اصلاً فاصله براش معنا نداشت همه را در یک ردیف میدید و همه برایش زیبا بود و همه برابر بودند. خودی که بی خود نبود و همه چیز را جای خودش می دید. خودی که هنر دوست شدن با همه را داشت و همه فامیل و غیر فامیل نیز او را دوست داشتند. خودی که فقیر و غنی نمی شناخت و اگر مراوداتی بود به همه یکسان سرکشی می کرد و اگر پذیرایی بود از همه یکسان پذیرایی می کرد و از این کارش لذت می برد. خودی که دلش نمی خواست کسی از او برنجد. خودی که هرچه داشت در طبق اخلاص بود و دوست داشت با همه تقسیم کند. خودی که بهترین لذتش کمک به همنوع خود بود. خودی که . . . خدایا خیلی سیاه شدم کاش اشکی بود دلم را می شست. خدایا دلم آنقدر گرفته و ابر سیاه بر آن چیره شده که هیچکس را نمی بینه. آنقدر تیره شده که تیرکی اش بر رنگهای دیگه زندگی هم سایه افکنده، کمکم کن. خدایا خودم را بهم برگردان، خودی که فرشته خود بود و جز با لبخند به کسی نمی نگریست. خودی که شادی را دوست داشت و از غم متنفر بود، خودی که تما حواسش را جمع کرده بود تا نکند دیگران از او برنجند. خودی که به همه اعتماد داشت و اگر بدی هم از کسی می دید می گذاشت به حساب چیز دیگه ای و اینکه شاید منظورش بدی نبوده. همه را خوب می دید و بدی را از همه دور می پنداشت.. خدایا در انتظار طلوع دوباره ای نشسته ام شاید خودم را بیابم. من هنوز نفس می کشم و انتظار حضور خودم را دارم. دیگه نمی خوام از خودم بی خبر باشم. دوری اش را تحمل ندارم.سعی خواهم کرد به دنبالش بگردم تا پیداش کنم. کاش روزی سر از خواب بردارم ببینم خودم کنارم ایستاده و منتظره منه از خواب بیدار بشم. اونوقت است که خودم را در بغل می گیرم و سر بر شانه هایش و عقده می گشایم. ازش عذرخواهی می کنم و بهش قول می دم دیگه تنهاش نزارم. خدایا اگه این بار خودم را بهم برگردونی او را در گنجه ای می زارم تا به خوبی از اون محافظت شود و هر روز و هر لحظه بهش سری می زنم تا خوبیها را فراموش نکنم. دیگه سعی می کنم بی خبر از حال خودم نباشم. خدایا اگه خودم را بهم بدی همه چیز را می ریزم به پاش تا انسانیت، عشق، محبت و . .. چیزهایی که با دور شدن خودم از من دور شده به هم برگرده و چیزهایی چون عداوت و دشمنی، تکبر، غرور، حسد و . . . که در نبود خودم جایگزین شده، خونه دلم را تخلیه کنند و بروند. خلاصه خداجان تصمیم گرفته ام خودم باشم. خودی که خیلی دوسش داشتم. خودی که منطق می فهمید و هیچ گاه اگه مشکلی براش پیش آمد تقصیر را به دیگری نسبت نداد و دنبال علت در خودش گشت. خیلی خود مهربونی بود. خدایا بهم کمک کن خودمو پیدا کنم. خودی که در آغوش خودت بود وغمی نداشت و حسرت هیچ چیز را نمی خورد و دل هیچ کس را نمی شکت. آمین ولادت مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای: اگر مسیح(ع) امروز در میان ما بود، گرسنگی و سرگردانی میلیاردها انسانی را که به وسیله قدرتهای بزرگ، استثمار و به جنگ و فساد و ستیزه خویی سوق داده می شوند، تحمل نمی کرد. ذکر بسم الله الرحمن الرحیم پیک معراج است بر قلب سلیم ولادت حضرت عیسی بن مریم(ع) بر همه دوستداران مسیح الله بخصوص هموطنان مسیحی و مسلمان مبارک باد [?] - قاموس قرآن: ج 5، ص 71 و 82 – سور و آیاتی که نام عیسی یا مسیح یا ابن مریم (علیهاالسلام) در آنها ذکر شده است عبارتند از:
حرکت کشتی نجات آدمیان احتیاج به دریا ندارد، این کشتی روی قطره اشکی که برای حسین(ع) ریخته می شود میگذرد. مرحوم علامه جعفر(ره)
نه بچه و . .. هر کس در گوشه ای سرگرم کار خود هستند.
حضرت عیسی بن مریم(ع)
بر همه پیروان و دوستداران مسیح الله بخصوص
هموطنان مسیحی و مسلمان
مبارک باد
فرخنده میلاد پیام آور توحید، صلح و مهربانی، حضرت عیسی (ع) بر تمامی موحدین و پیروان ادیان الهی بویژه مسیحیت جهان مبارک
دل بود روشن مرا از یاد حق از می توحید او دارم رمق
با توکل بر کریم بی نیاز از مسیح الله سازم قصه سازحضرت عیسی(علیهالسلام) یکی از پیامبران اولوالعزم و از انبیاء بنی اسرائیل است، که نام مبارکش بیست و پنج بار در قرآن کریم ذکر شده است.[?]
عیسی اصل آن «یسوع» است، به معنی نجات دهنده، و مسیح،[?] لقب آن حضرت است، که سیزده بار در قرآن آمده و به معنی مبارک میباشد.
وی پنج هزار و پانصد و هشتاد و پنج سال بعد از هبوط آدم(علیهالسلام) و پانصد (یا پانصد و هفتاد یا شصت) سال، قبل از ولادت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) در سرزمین کوفه در کنار رود فرات به دنیا آمد.[?]
ولادت او به طور معجزه به اذن خدا، بدون پدر رخ داد، مادرش حضرت مریم(علیها السلام) دختر عمران(علیهالسلام) از زنان با فضیلتی است، که نام مبارکش در دوازده سوره قرآن و در سی و چهار آیه به صراحت ذکر شده، و ما شرح حال ا و را در احوالات حضرت زکریا(علیهالسلام) بیان کردیم.
وی در سی سالگی در بیت المقدس به پیامبری مبعوث شد و دارای شریعت مستقل و کتابی به نام «انجیل» بود و پیوسته بنی اسرائیل را به سوی خدای یکتا دعوت مینمود و بر اثر شرایط خاص زندگی ناگزیر بود، مجرد زندگی کند، او دارای دوازده نفر یار مخصوص به نام «حواریون» بود، که همواره او را یاری میکردند و به پیروان او نصاری گویند.[4]
عیسی(علیهالسلام) سرانجام پس از سی و سه سال زندگانی، یهودیان تصمیم به قتلش گرفتند، اما خداوند او را به آسمانها بالا برد و روزی در حوالی دمشق فرود خواهد آمد و دجال را به قتل میرساند.[?]
بقره، آیات 87. 136و 253 – ال عمران، آیات 45، 52، 55، 59 و 84 – نساء، آیات 157، 163، 171، 172 – مائده، آیات 17، 46، 72، 75، 78، 110، 112، 114 و 116 – انعام، آیه 75 – توبه، آیات 30 و 31 – مریم، آیه 34 – مؤمنون، آیه 50 – احزاب، ایه 7 – شوری، آیه 13 – زخرف، آیه 57 و 63 – حدید، آیه 27 – صف، آیه 6، 14.
[?] - در اینکه چرا به حضرت عیسی(علیهالسلام) مسیح (مسح کننده و مسح شده) میگفتند: چند وجه ذکر کردهاند که عبارتند از:
الف) به خاطر میمنت وجود و برکتی که در وی بود.
ب) چون او با مسح طهارت و پاکیها خود را از گناه مصون داشت.
پ) او هیچ بیماری را مسح نمیکرد مگر آنکه بزودی خوب میشد.
ت) جبرئیل هنگام ولادت با بالهایش او را مسح نمود تا از شر شیطان در امان باشد. حیوة القلوب: ج 1، ص 293 – مجمع البیان: ج 3، ص 81.
[?] - بحارالانوار: ج 14، ص 214 – حیوة القلوب: ج 1، ص 396 – احتجاج: ص 325 – ولی برخی گویند حضرت عیسی(علیهالسلام) در شهر ناصره یا بیت المقدس و یا بیت لحم در عصر سلطنت فرهاد پنجم یکی از شاهان اشکانی متولد شد (قصههای قرآن: ص 423 – قاموس : ج 7، ص 74 – حیوة القلوب: ج 1،ص 397).
[?] - این لفظ چهارده بار در قرآن آمده و واحد آن نصرانی میباشد که یکبار در قرآن ذکر شده است، در علت این تسمیه چند قول است: قویتر از همه، قول ابن عباس میباشد که ناصره شهری است در منطقه فلسطین، چون زمان کودکی و طفولیت مسیح (علیهالسلام) در آنجا سپری گشته، لذا به آن حضرت عیسای ناصری میگفتند، در نتیجه پیروان آن حضرت را نصرانی و نصاری گفتند. (قاموس قرآن: ج 7، ص 74).
[?] - تفسیر قمی: ج 2، ص 270.
منبع: http://sibtayn.com