بچه های باخرز
مادر شکوه مندترین واژه شگرف آفرینش مادر رفیع ترین داستان درس زندگی آموختن است که چون پروانه می سوزد و چون شمع آب می شود. این مظهر عاطفه و مهربانی با سختی های می سازد، چون مهتاب می تابد و با پرتوی از عطوفت و سپیدی راه صداقت را به فرزندان نشان می دهد. ای مهربانترین مخلوق خدا با چه زبانی محبتهایت را ارج نهم در حالی که قلم از نگارش جلوه محبت تو ناتوان است. مادر، ای مشکل گشای مهربان مشکلات، همواره در سایه سارِ آرامش بخش تو، تمامی دردها و رنج هایم را به فراموشی می سپاریم و با وجود تو، یأس و ناامیدی را از خود دور می کنم. ای بهار زندگی، چقدر باصفایی که صداقت در قلب پاکت جاری است و بی هیچ ادعایی همه فرزندانت را از عشق سیراب می کنی. بی شک تو شایسته تکریم، نوازش، عطوفت و خدمتی. ای عزیزترین مخلوق، من از تو هستی یافتم چون تو با بوسه های محبت آمیز، نهال وجودم را آبیاری کردی تا من از فرسودگی نجات یابم. مادر، ای ایثارگر نمونه خلقت، در وصف تو کلمات عقیمند چون از آسمان زلالتری، از باران بخشنده تر، از آینه صافتر، از خورشید روشنی بخش تر و از سرو سایه گستر تر. مادر تو با شکوه مهرت عشق را معنی بخشیدی که باید در راه عشق، چون شقایقها صبور بود و چون پروانه در آغوش شمع سوخت. ای زیباترین گل دنیا، صفایت، صفای گل سرخ است و رایحه ات شمیم گل محمدی. ای شمع فروزان محفل هر خانه، ما نیز در سالروز یاد تو، عطر همه گل های شکفته را نثار وجودت می کنیم؛ زیرا گلبرگ ها بر دستانت بوسه می زنند؛ دریاها به تو غبطه می خورند؛ بادها نام تو را تا عرش خدا می برند؛ و ملکوتیان بر تو درود می فرستند و از همه مهمتر خدا بهشتش را به زیر پای تو می بخشد. تو به راستی شکوه مندترین واژه شگرف آفرینشی. فروغ تو تا انتهای زمان جاوید و روزت تا پایان روزگار، مبارک باد. میلاد با سعادت سرور زنان دو عالم، حضرت صدیقه کبرى، فاطمه زهرا (س) و روز زن بر همه مادران و همسران فداکار مبارک باد.همچنین میلاد فرزند برومند حضرت زهرا(س) امام خمینی (ره) مبارک باد. مادر؛ مظهر محبت و عشق خدا انداخت زیر پای مادر بهشتی کز همه چیز است برتر اگر خواهی شوی مهمان جنت نداری بهتر از مادر تو نعمت که باشی خاک زیر پای مادر شعر: محمد نعیمی فتح خرمشهر فتح خاک نیست ، فتح ارزشهای اسلامی است . خرمشهر شهر لاله های خونین است. خرمشهر را خدا آزاد کرد. امام خمینی(ره) چقدر زیبا بود این خبر وقتی آن گوینده عزیز اعلام کرد: سوم خرداد 1361 در تاریخ مقاومت هشت ساله دفاع مقدس از اهمیت خاصی برخوردار است. تاریخی که به فتح خرمشهر معروف است و خبر آزادی آن جهانیان را شگفت زده کرد و مردم عزیز کشورمان را به وجد آورد. فاطمه، فاطمه است. مرحوم دکتر شریعتی می گوید: و من خواستم با چنین شیوه اى از فاطمه بگویم، باز درماندم: شهادت سیده نساء العالمین که به فرموده مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای: فاطمه زهرا(س) در حقیقت مجمع همه خیراتی است که روز به روز از سرچشمه دین نبوی بر همه بشریت و بر همه خلایق فرو میر ریزد. بر همه مسلمانان جهان بخصوص پیروان آن حضرت تسلیت باد
شنوندگان عزیز توجه فرمایید. خرمشهر. شهر خون و قیام. آزاد شد
ملت شریف ایران اسلامی وقتی خبر مسرت بخش فتح خرمشهر را از رسانه ها شنیدند اشک خوشحالی از دیدگانشان جاری شد . آری با اعلام خبر فتح خرمشهر مردم ایران بسان خانوادهای بزرگ که فرزند از دست رفته خود را باز یافته است اشکهای شادی و شعف خود را نثار روح شهدای حماسهآفرین صحنههای شورانگیز این نبرد کردند.
نام عملیات: بیت المقدس
رمز عملیات : یا علی بن ابیطالب (ع)
هدف عملیات : آزاد سازی خرمشهر ، پادگان حمید ، هویزه، جفیر وحسینیه
منطقه عملیاتی : غرب کارون ، جنوب غربی اهواز وشمال خرمشهر
تاریخ شروع : ساعت 30 دقیقه بامداد 10/2/61
مدت عملیات : 25 روز طی 3 مرحله
وسعت منطقه عملیاتی : 6000 کیلومتر مربع
ادامه مطلب...
نمى دانم از او چه بگویم ؟ چگونه بگویم؟
خواستم از "بوسوئه" تقلید کنم، خطیب نامور فرانسه که روزى در مجلسى با حضور لوئى، از "مریم" سخن مى گفت. گفت، هزار و هفتصد سال است که همه سخنوران عالم درباره مریم داد سخن داده اند. هزار و هفتصد سال است که همه فیلسوفان و متفکران ملت ها در شرق و غرب، ارزشهاى مریم را بیان کرده اند.
هزار و هفتصد سال است که شاعران جهان، در ستایش مریم همه ذوق و قدت خلاقه شان را بکار گرفته اند. هزار وهفتصد سال است که همه هنرمندان، چهره نگاران، پیکره سازان بشر، در نشان دادن سیما و حالات مریم هنرمندى هاى اعجازگر کرده اند. اما مجموعه گفته ها و اندیشه ها و کوششها و هنرمندیهاى همه در طول این قرنهاى بسیار، به اندازه این یک کلمه نتوانسته اند عظمت هاى مریم را باز گویند که:
"مریم مادر عیسى است".
خواستم بگویم:
فاطمه دختر خدیجه بزرگ است. دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم که: فاطمه دختر محمد(ص) است. دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم که: فاطمه همسر على (ع) است. دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم که: فاطمه مادر حسنین است. دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم که: فاطمه مادر زینب است. باز دیدم که فاطمه نیست.
نه، اینها همه هست و این همه فاطمه نیست.
فاطمه، فاطمه است.
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا)
***
ده سال هر کاری کردیم، یک رسانهی غربی پیدا شود که بگوید «امام خمینی»، نشد! همه میگفتند "آیتالله خمینی".
سال 59 به یکی از اساتید یهودی آلمان گفتم «استاد! چرا رسانههای شما نمیگویند امام خمینی؟». خندهای کرد و گفت «آخر ما بعضی چیزها را متوجه شدیم!». کیفاش را باز کرد و یک کتاب درآورد. ترجمهی آلمانی کتاب «ولایت فقیه» امام بود. گفت «آقای خمینی یک تئوری جهانی دارد. وقتی ما بگوییم "امام"، ایشان بین کشورهای دنیا شاخص میشود. چون کلمهی "امام" قابل ترجمه نیست. ولی وقتی بگوییم "رهبر"، این کلمه در فرهنگ غرب بار منفی دارد. دیگر ما ایشان را کنار استالین و موسیلینی و هیتلر قرار میدهیم. کلمهی "رهبر" به نفع ما و کلمهی "امام" به نفع آقای خمینی است. از طرف دیگر اگر ایشان یک جایگاه دینی دارد، ما به ایشان میگوییم "آیتالله"، اما "امام" یک بار معنوی دارد! از طرفی، ایشان آن طور میشود امام امت اسلامی که مسلمانهای دنیا را دور خودش جمع بکند!». با این صراحت این را به من گفت.
یک رسانهی غربی یا شرقی را پیدا نمیکنید که گفته باشد «امام خمینی». آن موقع ما امتحان کردیم رسانههای غربی آیا میپذیرند ما یک آگهی بدهیم به نام «امام خمینی»؟ میخواستیم 60،000 مارک بدهیم که یک آگهی چاپ کنند، قبول نکردند!
پایان قسمت اول
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا)
. . . شهریور 58 که در مجلس خبرگان قانون اساسی شهید بهشتی کلمهی امامت را در قانون اساسی گذاشت، ریاست آن مجلس با آقای منتظری بود. امام خمینی گفت شما نمیتوانی مجلس را اداره کنی، برو کنار، آقای بهشتی اداره کند. وقتی شهید بهشتی آمد اصل پنجم را مطرح کند که ولی فقیه نائب امام زمان و امام امت اسلامی است، کشور ریخت به هم. بازرگان اعلام استعفای دستهجمعی دولت را کرد. امیرانتظام اعلام کرد که مجلس خبرگان قانون اساسی باید منحل شود. سر یک کلمه کشور ریخت به هم!
امامتمحوری، امّتگرایی، عدالتگستری، و دوقطبی مستکبرین-مستضعفین اساس تئوری امام خمینی بود.
امام خمینی از دنیا رفتند. آقای هاشمی رفسنجانی آمدند پنج روز بعد از رحلت امام خمینی در دومین خطبهی اولین نمازجمعهی بعد از رحلت امام، راجع به ولایت فقیه دو جمله گفتند. یک : «ما نمیخواهیم بعد از رحلت امام خمینی به جانشین ایشان "امام" بگوییم». این همه دعوا داشتیم با شرق و غرب؛ امام حاضر شد شهید بهشتی را قربانی کند برای این کلمه؛ قانون اساسی پنج بار روی امامت ولی فقیه تأکید کرده، امام این را از سال 48 مطرح کرده، شما میگویی نمیخواهیم؟ به اسم اعزاز امام خمینی گفتند به جانشیناش نمیگوییم امام! انگار یکی به شما بگوید من چون خیلی شما را دوست دارم، افکار شما را میخواهم با شما دفن کنم! جملهی دومشان این بود : «خبرگان مرجع تعیین نکرده است». یعنی جانشین امام خمینی نه مرجع است و نه امام.
وقتی ایشان جای «امام» گذاشت «رهبر»، «امّت» شد «ملّت». یعنی عملاً سیستم ملت-رهبر انگلیسیها را پذیرفتیم و سیستم امت-امامت امام خمینی را کنار گذاشتیم. وقتی «امّت» شد «ملّت»، عناصر امّت یعنی «خواهران و برادران قرآنی» -که وظایفی مثل امر به معروف و نهی از منکر نسبت به هم دارند-، تبدیل شدند به عناصر ملت یعنی «شهروند» و « هموطن».
ما کلمهی سوم یعنی «عدالت»؛
مقدسترین کلمهای که آقای هاشمی در دوران ریاستجمهوریشان ابداع و تحمیل کردند به نظام اسلامی، کلمهی «توسعه» بود. فرق عدالت و توسعه این بود که «عدالت» را خدا و پیغمبر (ص) و علی مرتضی (ع) تعریف میکنند، اما «توسعه» را صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی و صهیونیستهای عالَم. ( مراجعه کنید به کتاب مبانی توسعه و تمدن غرب شهید آوینی)
در عرصهی بینالملل هم دو کلیدواژهی قرآنی «مستکبرین» و «مستضعفین» را ایشان اصلاح کردند و گفتند «مستکبرین» فحش و توهینآمیز است! به جایش بگوییم «قدرتهای جهانی»! خب وقتی گفتی «مستکبرین» باید با آنها «مبارزه» کنی، اما وقتی گفتی «قدرتهای جهانی» باید با آنها «تعامل» کنی «مستضعفین» را هم کردند «قشر آسیبپذیر»؛ یعنی آدمهای بیعرضهای که خودشان پذیرای آسیباند!
پنج کلیدواژهی قرآنی امام خمینی که اساس گفتمان نهضت اسلامی بود، توسط ایشان تغییر پیدا کرد به همان کلیدواژههایی که دشمنان میخواستند.
تا موقعی که کلیدواژههای قرآنی امام خمینی –که رأس آنها امام بودن ولی فقیه است- احیا نشود، هر کاری که بکنیم، وصلهپینه کردن است.
شما هر لعنی که به ...... بکنید، این قدر جگر دشمنان نمیسوزد که بگویید «امام خامنهای».
مشکلی که هست هم این است که همه میگویند «دیگران بگویند ما هم میگوییم!». اصولگراها میگویند صداوسیما شروع کند، ما هم میگوییم! صداوسیما میگوید ما که از روحانیون نمیتوانیم جلو بیفتیم! روحانیون میگویند تا مدیران ارشد نظام خودشان نگویند که ما نمیتوانیم جلوی مردم بگوییم! مدیران ارشد میگویند وقتی جوانان انقلابی هم نمیگویند، ما بگوییم و هزینه بدهیم؟! و...
بعضی هم میگویند نگوییم چون قبلاً کسی (حشمتالله طبرزدی) این کار را کرده و سابقهی خوبی ندارد این کار در ذهن مردم! خب خوبها باید پرچمدار این کار شوند که این کار به اسم آنها ثبت شود و آن سابقه پاک شود.
آیتالله سید محمدباقر حکیم پا میشود میرود نجف. از آنجا نامه مینویسد به «حضرت آیتالله العظمی امام خامنهای». یک هفته بعد شهیدش میکنند. آن مرد بزرگ میفهمد که باید از آنجا پیغام دهد «امام خامنهای».
سید حسن نصرالله میفهمد در سختترین شرایطی که دارد، باید بگوید امام خامنهای! ما اینجا نشستهایم و نمیگوییم!
اگر نعمت خدا را قدر ندانیم، میفرماید «انّ عذابی لشدید». روز قیامت هم آنجا ندا داده میشود که «وقفوهم انّهم مسئولون، ما لکم لا تناصَرون». هی حرف را انداختند از این طرف به آن طرف