بچه های باخرز
مهدی کروبی ساعت 15 با جمعی از اطرافیانش وارد نمایشگاه مطبوعات در شبستان مصلی تهران شد و شعارهای "درود بر کروبی"، "کروبی زنده باد موسوی پاینده باد"، "یا حسین میرحسین" از سوی برخی هوادارانش همراهی شد. کروبی، این بار علیه مراجع آقای شیخ مهدی کروبی از آن دسته آدمهاست که وقتی عصبانی میشود، خیلی خوب خودش را لو میدهد. چند ماهی بود که شیخ اصلاحات و دار و دستهاش ادعا میکردند مراجع عظام تقلید با آنها هستند و از آنها حمایت میکنند. کروبی و موسوی در ماههای گذشته نامههایی را هم به مراجع و علما نوشته بودند و از آنها تقاضای کمک کرده بودند، اما در نهایت نه تنها هیچ مرجع تقلیدی از شیخ اصلاحات و موسوی حمایت نکرد، بلکه آنها به صراحت در برابر ادعاهای متعدد کروبی ایستادند و علیه او موضع گرفتند. منبع: روزانه
البته کروبی همیشه ثابت کرده است که برای رسیدن به قدرت حاضر است از همه اعتقادات خود بگذرد و حتی به همه آرمانهای امام و انقلاب پشت بکند. وی پس از چند ماه ادعای دوستی و حمایت از مراجع تقلید، بالاخره روی اصلی خودش را نشان داد و با عصبانیت به مواضع اخیر مراجع از جمله آیت الله نوری همدانی واکنش نشان داده و نامه سرگشادهای را به ایشان نوشته است.
کروبی در این نامه بدون اشاره به چهار سال دشمنی خود با دولت و سخنرانیها و مخالفتهای متعدد خود در دوران تبلیغات انتخاباتی، همه تقصیرها را گردن احمدینژاد انداخته و ادعا کرده که در انتخابات اخیر از طرف احمدینژاد به او تهمت و افترا زده شده و او اصلا هیچ کار خلافی مرتکب نشده و اصلا جایی علیه دولت صحبت نکرده و 4 سال تمام در روزنامه و شبنامهاش ادعا نکرده که در انتخابات قبلی تقلب شده بود!
وی همچنین تنها دلیل خدشهی در انتخابات را این دانسته که مجریان انتخابات حامی دولت بودند! البته کروبی در این نامه یادش رفت که اشارهای هم به انتخابات دوره نهم بکند و بگوید چرا در آن انتخابات، با آنکه مجریان انتخابات همگی از حامیان خود او و اصلاحات بودند، او باز هم نتیجه انتخابات را قبول نداشت؟!
کروبی سپس به آیت الله نوری همدانی اعتراض میکند و مینویسد:?آیا در شرع مقدس محمدی (ص)، در فقه امام صادق (ع) و در فتوای شخص شما میتوان صرفا ً با استماع یک طرف دعوی اینچنین قاطعانه حکم صادر کرد؟? این سوالی است که قبلا خود ما از آقای کروبی پرسیده بودیم که چطور ممکن است شما بر اساس شنیدهها و ادعاها، تهمتهایی را به نظام بزنید؟ که ایشان هم زحمت کشیدند و در این نامه جواب سوالات ما را دادند و مشخص کردند که ادعاهای قبلی وی ارزش چندانی ندارد، چون خود او هم یک طرف دعوی است و نمیتواند صرفا بر اساس شنیدهها و گفتهها قاطعانه حکم صادر کند!
البته کروبی در حالی به دیگران توصیه میکند که یک طرفه به قاضی نروند و حکم ندهند، که خود او و میرحسین موسوی تاکنون بارها یک طرفه به قاضی رفتهاند. مثلا آنها بر اساس همین اطلاعات یک سویه، برای شهدای خیالی خود مراسم ترحیم گرفتند و حتی در مراسم ترحیم آن شهدا هم شرکت کردند که بعدا آن شهدای خیالی زنده شدند و آقای کروبی و موسوی را سنگ روی یخ کردند!
کروبی در پایان این نامه باز هم مثل همیشه به جای اثبات ادعاهای امروز خود، سوابق قبلی خودش را یادآوری میکند و مینویسد: من معتمد و نماینده امام بودم، موسوی هم معتمد و نخست وزیر امام بود و ?
منطق یعنی این. من ماندهام پس اصلاحطلبان چرا این همه ادعای روشنفکری و آزاداندیشی و عقلگرایی دارند؟ و چرا به جای اثبات امروز خود، تا این اندازه از امام و سوابق دیروز خود مایه میگذارند؟ این با کدام منطق و استدلال علمی و عقلی قابل اثبات است که چون من 20 سال پیش نماینده امام بودم و موسوی هم نخست وزیر امام بود، پس حق با ماست و امروز هر کاری دلمان بخواهد میتوانیم انجام بدهیم و کسی هم حق ندارد به ما بگوید بالای چشمتان ابروست.
دقیقا به خاطر همین طرز فکر است که خدا را شکر میکنم چنین آدمهایی برای همیشه از صحنه قدرت کشور کنار گذاشته شدهاند و خوشحالم که مردم ما به آن اندازه از بصیرت رسیدهاند که دیگر فرصت را به آنها نمیدهند. هرچند همیشه با خودم فکر میکنم که مردم ایران چه گناهی کرده بودند که در دورهای رییس مجلس آنها باید آدمی مثل کروبی باشد؟!
به هر حال آن روزها گذشته و دیگر محال است مغزهای متفکر و نخبهای چون شیخ اصلاحات به ریاست مجلس و یا ریاست جمهوری ایران برسند و یکی از صندلیهای قدرت این مملکت را اشغال کنند. اما وی هنوز هم از مردم ایران طلبکار است و سوابق خودش را مثل چماق بر سر ما میکوبد. شیخ اصلاحات هر کجا کم میآورد فورا یاد امام میافتد و سوابق 20 سال قبل خود را برای توجیه رفتار امروز خود به خاطر میآورد. او حتی برای توجیه پول گرفتن از شهرام جزایری هم به امام متوسل میشود!
آقای کروبی عزیز! فکر نمی کنم کسی به اندازه شما و دوستانتان امام خمینی را فدای بازیهای سیاسی خود کرده باشد. شما هر کجا لازم باشد، تمام آرمانهای امام را زیر سوال میبرید و هرکجا هم لازم باشد، عکس امام را به دیوار خانهتان میکوبید و ادعا میکنید که تنها دوستان واقعی امام شما هستید. اشکالی ندارد. ما قبول میکنیم که شما روزی روزگاری نماینده امام بودید، در این مساله حرفی نیست، اما میشود از شما خواهش بکنیم لااقل یک مدرک و یک نامه و یک سخنرانی از امام راحل به ما نشان بدهید که شما را نمایندهی تامالاختیار و مادامالعمر خود قرار داده باشد و زیر آن نوشته باشد که ای مردم ایران، تا صد سال آینده آقای کروبی هر کاری کرد من آنرا تایید میکنم و شما هم حرف او را گوش کنید؟!
و یا شما جناب آقای موسوی، نخست وزیر و یار و یاور همیشگی امام، شما هم لطف کنید یک مدرک از امام خمینی برای ما بیاورید که نامه نوشتن شما را به آقای منتظری توجیه کرده باشد! آن وقت ما هم خفه میشویم و با جان و دل، اختیارات و امتیازات ویژه و حق وتوی شما دو نفر را به رسمیت میشناسیم!