بچه های باخرز
برگزیده از کتاب خانواده و مسائل نوجوان جلد اول
سلام دوستان مجموعه کوتاهی از جملات برگزیده از کتاب خانواده و مسائل نوجوان تالیف آقای دکتر علی قائمی را خدمت شما عزیزان تقدیم می کنم. یادآوری این نکته ها برای همه ما مثمر ثمر می باشد.
* فرزندان ما در سنین بلوغ و جوانی با احساسات و عواطف، بیشتر مأنوسند تا با عقل و منطق قوی.
* به هنگامی که بین پدر و مادر صمیمیت و صفا نیست، فرزندان لذت و آسایش خود را از منبع دیگری باید جستجو کنند و در این جستجوهاست که گاهی مفاسد عظیم پدید می آید.
* روانشناسان تربیتی قائلند در خانواده هایی که نزاع و دعوا، شکایت و بدگویی وجود دارد، تربیت طفل ناقص می ماند و او معمولاً نابهنجار بار می آید.
*بررسی های جامعه شناسان نشان می دهد که بسیاری از کجرویها و جنایات نوجوانان و جوانان، مربوط به خانواده های از هم گسسته است.
* نوجوان و جوان خود را تحقیر نکنید، زیرا این امر، او را فردی زورگو، متجاوز، خودسر، ناآرام، مردم آزار، شرور و سرانجام مطرود جامعه بار می آورد.
* ابزار مهر و عاطفه، نوازش و تحمل، بیشتر فرزندان شما را می سازد تا تنبه، از آن روش ها بیشتر استفاده کنید.
* شکستن بت پدر در برابر فرزند به همان اندازه خطاست که شکستن بت مادر، پدر حق ندارد همسر خود را در حضور فرزند خفیف کند، به همان گونه که چنین حقی برای مادر در قبال شوهر نیست.
* تحقیرها، حس خشم و کینه و عداوت را تحریک می کنند و آدمی را به خصوص اگر درمراحل نوجوانی و جوانی باشد، به انتقام گیری های وحشیانه وا می دارند.
*مقایسه ها، خود عامل تحقیرند، اینکه وضع فردی را به رخ فرزند خود بکشیم و او را در مقایسه با او کوچک به حساب آوریم، موجب انتقام و تحریک خواهد شد.
* استهزاء نوجوان یا جوان در برابر عملی که نیکو از عهده انجامش بر نیامده، او را به وازدگی و ترک وظیفه خواهد کشاند.
* اینکه تصور کنید و انتظار داشته باشید فرزندان نوجوان و جوان شما هیچ خطایی را مرتکب نشوند و هیچ لغزشی از آنان سر نزند تصور و انتظار بی موردی است.
* به هنگامی که در سن و سال فرزندان خود بوده ایم، شاید خطاهای ما به مراتب بیشتر از فرزندان ما بوده است.
* اگر فرزندان ما از 3 سالگی به کار عادت کنند، در سنین نوجوانی و جوانی، انجام کار برایشان دشوار نیست.
*جوانانی که گرفتار تحقیرند، در مواردی برای خودنمایی و جلب توجه، به ظلم و ستمکاری دست می زنند، به پرخاشگری و بی رحمی می پردازند.
* اینکه شما دختران جوان خود را با دختر همسایه و پسر جوانتان را با جوان دیگر که در شرایط و امکانات دیگر است مقایسه کنید، کاری ناصواب است. از آن بابت که انسانها یکسان و همانند آفریده نشده اند.
* فکر نکنید که فرزندان شما دیگر بزرگ شده و احتیاجی به محبت شما ندارند، انسان در هر سنی که باشد به محبت نیازمند است.
* گاهی بیان این عبارت که تو نالایقی و عرضه نداری، جوان را در ادامه ی راهی که برای نخستین بار در پیش می گیرد، متزلزل می سازد، سعی کنید به جای این عبارت، جمله های سازنده بکار ببرید و به او دل و جرأت دهید.
* همان گونه که اعطای آزادی به نوجوان و جوان ضروری است، محدود کردن او هم ضروری است، آزادی لجام گسیخته و خودسرانه در مکتب ما، امری نارواست و ما آن را نمی پسندیم.
* جوان به تناسب طبع خود، بدنبال آزادی بی قید و شرط است و همه چیز را بی حساب می طلبد، در حالیکه این امر به مصلحت او نیست.
*به هر میزان که سن بالاتر می رود و لیاقت و رشد بیشتر می گردد، جوان از آزادی های بیشتری باید برخوردار گردد و این امری است که والدین در سایه تجربه و تمرین دریابند و اقدام کنند.
* این خطاست که برخی تصور کنند با دادن آزادی های بی بند و بار، می توانند به جوان خدمت کنند، بهمان گونه که خطاست تصور کنند با کنترل های شدید بتوانند آنها را بسازند و هدایت کنند.
* امر و نهی های مکرر، سبب بی اعتباری قول و عمل شما می شود و جوان آن را نوعی تحمیل بر خود می داند و ممکن است آن را پذیرا نگردد.
* اغلب مردم، تربیت فرزندان را در حد مراقبت های جسمانی، تهیه غذا، لباس و مسکن فرزندان می دانند و در آنچه که مربوط به جنبه های اخلاقی و انسانی و نیز جبنه های معنوی است، غافلند.
* جوانان و نوجوانانی که روانی اشباع شده از محبت دارند، هرگز تن به انحراف و فساد اخلاق نمی دهند. شما در باره منشاء بسیاری از انحرافات نسل جوان دقت کنید، اساس آن را اغلب در کمبود محبت می بینند.