بچه های باخرز
زندگانى امام صادق علیه السلام امام ششم شیعیان حضرت صادق علیه السلام در ماه ربیع الاول سال 83 هجرى در زمان خلافت عبد الملک بن مروان اموى در شهر مدینه دیده به جهان گشود و تاریخ 25 شوال سال 148 هجرى، در سن 65 سالگى، به وسیله زهرى که منصور دوانیقى به آن حضرت خورانید . ، به شهادت رسید و در قبرستان بقیع، در مدینه در جوار قبر پدر و جدش و امامحسن مجتبى (ع) آرام گرفت. این در حالی است که برخی تاریخ شهادت آن حضرت را نیمه رجب سال 148 هجرى دانستهاند . همانطور که برخى مورخان، تاریخ تولد آن حضرت را اول رجب سال 80 هجرى و برخى دیگر سال 83 هجرى دانستهاند؛اما قول اول مشهور است و این روز مطابق است با روز ولادت پیامبر اکرم (ص). کنیه آن حضرت: ابوعبدالله، ابواسماعیل و ابوموسى است و القاب: صادق، فاضل، صابر، طاهر، قائم، کافل و منجى .برای حضترش ذکر شده است. اما مشهورترین لقب آن حضرت «صادق» است که به خاطر صدق گفتار آن حضرت و تمایز از جعفر کذاب، که در عصر امام زمان (ع) ادعاى امامت کرده بود، به آن حضرت داده شد. پدر بزرگواراین هشتمین معصوم و ششمین امام شیعیان امام محمد باقر بن على بن حسین بن على بن ابىطالب(ع) است و مادر بزرگوار آن حضرت فاطمه، مکنّى بهام فَروه بنت قاسم بن محمد بن ابى بکر که مقام والایى در بین زنان زمان خویش داشت.
همان طورى که در کافى و بحار و سایر کتب ضبط شده، ام فروه دختر قاسم بن محمد بن ابى بکر بود و نسب آن حضرت به خلیفه اول مىرسید و چون قاسم بن محمد بن ابى بکر با دختر عموى خود اسماء دختر عبد الرحمن بن ابى بکر ازدواج کرده بود، بنابر این، مادر امام صادق(ع) هم از طرف پدر نواده ابو بکر است و هم از طرف مادر، و لهذا حضرت صادق مىفرموده:«ولدنى ابو بکر مرتین»یعنى ابو بکر دو بار مرا به دنیا آورد،از دو راه نسب من به ابو بکر مىرسد. امام صادق (ع) درباره شأن مادر بزرگوارشان فرمود: مادرم از جمله زنانى بود که ایمان آورد و تقوا پیشه کرد و نیکوکارى نمود، و خدا نیکوکاران را دوست دارد. مدت امامت شمشین امام شیعیان از زمان شهادت پدرش، امام محمد باقر (ع) در هفتم ذىحجه سال114 هجرى تا 25 شوال سال 148 هجرى، به مدت 34 سال ذکر شده است. امام صادق(ع) در این دوره که معاصر با دو سلسله بنى امیه و بنى عباس بود، هر چند از هر دوى آنها سختىها و آزارها و بىمهرىهاى فراوانى دید؛ اما چون آن حضرت در انتهاى دوران خلافت امویان و ابتداى خلافت عباسیان مىزیست، از فترت به وجود آمده در زمان انتقال خلافت از خاندان غاصبى به خاندان غاصب دیگر، زمینه ترویج و تبلیغ مکتب اهل بیت(ع) را مناسب دید و از این فرصت پیش آمده، بیشترین بهره را نصیب اسلام و مسلمانان کرد. در همین راستا آن حضرت، با تشکیل حوزه علمیه و تعلیم و تربیت شاگردان مبرزى چون هشام، زراره و محمد بن مسلم، تحوّل شگرفى در جهان اسلام و مذهب شیعه پدید آورد. به همین جهت به شیعیانِ امامىِ اثنا عشرى، شیعه جعفرى نیز گفته مىشود. از طرفی به امام صادق علیه السلام شیخ الائمه نیز گفته می شود، از آنجهت که ا ز همه ائمه دیگر عمر بیشترى نصیب ایشان شد و در طول آن که امویان و عباسیان سر گرم زد و خورد با یکدیگر بودند فرصتى طلایى براى امام به وجود آمد که بساط افاضه و تعلیم را بگستراند و به تعلیم و تربیت و تاسیس حوزه علمى عظیمى بپردازد، جمله«قال الصادق»شعار علم حدیث گردد، و به نشر و پخش حقایق اسلام موفق گردد. از آن زمان تا زمان ما هر کس از علما و دانشمندان اعم از شیعى مذهب و غیره که نام آن حضرت را در کتب و آثار خود ذکر کردهاند با ذکر حوزه و مدرسهاى که آن حضرت تاسیس کرد و شاگردان زیادى که تربیت کرد و رونقى که به بازار علم و فرهنگ اسلامى داد توام ذکر کردهاند، کلماتى که بزرگان اسلامى از هر فرقه و مذهب در تجلیل مقام امام صادق صلوات الله علیه گفتهاند زیاد است، همان طورى که همه به مقام تقوا و معنویت و عبادت آن حضرت نیز اعتراف کردهاند که به عنوان نمونه دو مورد زیر موید این مسئله است. از جمله: شیخ مفید از علماى شیعه مىگوید آنقدر آثار علمى از آن حضرت نقل شده که در همه بلاد منتشر شده.از هیچ کدام از علماى اهل بیت آنقدر که از آن حضرت نقل شد،نقل نشده.اصحاب حدیث نام کسانى را که در خدمت آن حضرت شاگردى کردهاند و از خرمن وجودش خوشه گرفتهاند ضبط کردهاند،چهار هزار نفر بودهاند و در میان اینها از همه طبقات و صاحبان عقاید و آراء و افکار گوناگون بودهاند. محمد بن عبد الکریم شهرستانى،از علماى بزرگ اهل تسنن و صاحب کتاب معروف الملل و النحل،درباره آن حضرت مىگوید:«هو ذو علم غزیر،و ادب کامل فى الحکمة،و زهد فى الدنیا،و ورع عن الشهوات.»یعنى او،هم داراى علم و حکمت فراوان و هم داراى زهد و ورع و تقواى کامل بود،بعد مىگوید مدتها در مدینه بود،شاگردان و شیعیان خود را تعلیم مىکرد،و مدتى هم در عراق اقامت کرد و در همه عمر متعرض جاه و مقام و ریاست نشد و سر گرم تعلیم و تربیتبود.در آخر کلامش در بیان علت اینکه امام صادق توجهى به جاه و مقام و ریاست نداشت این طور مىگوید:«من غرق فى بحر المعرفة لم یقع فى شط،و من تعلى الى ذروة الحقیقة لم یخف من حط.»یعنى آن که در دریاى معارف غوطهور استبه خشکى ساحل تن در نمىدهد،و کسى که به قله اعلاى حقیقت رسیده نگران پستى و انحطاط نیست.