بچه های باخرز
به گزارش نکته نیوز : در آشکار ترین مورد شاهین نجفی با ساخت آهنگی و اهانت آشکار به ارزشها سعی در از بین بردن قبح این گناه نمود ، پس از آن واکنشهای متفاوتی از سوی اشخاص و گروه ها گرفته شد ! و حتی مراجع عالیقدر نیز وارد ماجرا شدند و حکم ارتداد چنین اهانت هایی را صادر نمودند محسن نامجو متولد اسفند 1354 در تربت جام است که سالهاست در آمریکا به سر می برد ، او نیز وابسته به جریان فتنه است که در دوران اصلاحات با سیاست های مماشات گونه اصلاح طلبان در حوزه های هنری و رسانه ای مرتبط با موسیقی مطرح شد و پس از توهین به کتاب آسمانی مسلمانان در آهنگی به نام شمس به امریکا گریخت، هم اکنون در این کشور با حمایت های مخفیانه سازمان ناتوی فرهنگی در پروژه های تخریبی علیه اعتقادات مسلمانان نقش ایفا میکند. او قبلا نیز با ساختن یک آهنگ موهن به مقام معظم رهبری و دیگر مسئولین اهانتهایی را داشته است . محسن نامجو ظاهرا بعد از حرکت شاهین نجفی دیگر خواننده فراری که به امام زمان ، امام رضا ، و امام هادی علیه السلام اهانت کرده بود در این مسیر قرار گرفته و اقدام به خواندن آهنگی و اهانت به حضرت صاحب الزمان عج کرده است در برسی این ماجرا سوالی پیش می آید و آن این است : که چگونه افرادی حاظر می شوند مرتکب چنین رفتار و اعمال غیر انسانی شوند ؟ و در قبال چه چیزی ؟ به چه قیمتی ... بدون شک با برسی شخصیت این افراد به پوچی اهداف و ارزشهای پوشالی آنها پی می بریم ، افرادی که تمام آرزویشان زندگی در کشورهای اروپایی و غرب می باشد ! بهشت موعود را آنجا فرض میکنند و حاظرند به هر نحوی به آن برسند ! از کشور خارج می شوند ، آنجاست که متوجه واقعیت می شوند ، امثال گلشیفته فراهانی ها که برای زنده ماندن و ادامه اقامت مجبور به هر خفتی و خاری می شوند ! این خواننده مبتذل خوان که با رویکرد اجرای موسیقیایی مستهجن و طرح مسائل غیر اخلاقی و نامتعارف جنسی می توان در رده شاهین نجفی قرار داد، پس از فرار از کشور برای مطرح شدن نیاز به فضای مناسب داشت که با جذب در یک دانشکده امریکایی آنرا بدست آورد. وی پس از آنکه در فتنه 88 با حمایت رسانه ای سایت های ضد انقلاب چون کلمه و جرس و رادیو فردا و صدای امریکا و ... در کنار گلشیفته فرهانی بازیگر و خواننده عریان و بی آبرو، فعالیت تخریبی خود علیه اعتقادات دینی مردم و نظام سیاسی جمهوری اسلامی را پررنگ تر کرده در آخرین کنسرتش و در رویکردی مشابه به اعتقادات مذهبی شیعیان توهینی بی شرمانه می کند تا روح بیمار و فکر علیلش را به طور کامل به نمایش و قضاوت عموم ایرانیان مسلمان بگذارد. منبع: نکته نیوز زندگانى امام صادق علیه السلام امام ششم شیعیان حضرت صادق علیه السلام در ماه ربیع الاول سال 83 هجرى در زمان خلافت عبد الملک بن مروان اموى در شهر مدینه دیده به جهان گشود و تاریخ 25 شوال سال 148 هجرى، در سن 65 سالگى، به وسیله زهرى که منصور دوانیقى به آن حضرت خورانید . ، به شهادت رسید و در قبرستان بقیع، در مدینه در جوار قبر پدر و جدش و امامحسن مجتبى (ع) آرام گرفت. این در حالی است که برخی تاریخ شهادت آن حضرت را نیمه رجب سال 148 هجرى دانستهاند . همانطور که برخى مورخان، تاریخ تولد آن حضرت را اول رجب سال 80 هجرى و برخى دیگر سال 83 هجرى دانستهاند؛اما قول اول مشهور است و این روز مطابق است با روز ولادت پیامبر اکرم (ص). کنیه آن حضرت: ابوعبدالله، ابواسماعیل و ابوموسى است و القاب: صادق، فاضل، صابر، طاهر، قائم، کافل و منجى .برای حضترش ذکر شده است. اما مشهورترین لقب آن حضرت «صادق» است که به خاطر صدق گفتار آن حضرت و تمایز از جعفر کذاب، که در عصر امام زمان (ع) ادعاى امامت کرده بود، به آن حضرت داده شد. پدر بزرگواراین هشتمین معصوم و ششمین امام شیعیان امام محمد باقر بن على بن حسین بن على بن ابىطالب(ع) است و مادر بزرگوار آن حضرت فاطمه، مکنّى بهام فَروه بنت قاسم بن محمد بن ابى بکر که مقام والایى در بین زنان زمان خویش داشت.
همان طورى که در کافى و بحار و سایر کتب ضبط شده، ام فروه دختر قاسم بن محمد بن ابى بکر بود و نسب آن حضرت به خلیفه اول مىرسید و چون قاسم بن محمد بن ابى بکر با دختر عموى خود اسماء دختر عبد الرحمن بن ابى بکر ازدواج کرده بود، بنابر این، مادر امام صادق(ع) هم از طرف پدر نواده ابو بکر است و هم از طرف مادر، و لهذا حضرت صادق مىفرموده:«ولدنى ابو بکر مرتین»یعنى ابو بکر دو بار مرا به دنیا آورد،از دو راه نسب من به ابو بکر مىرسد. امام صادق (ع) درباره شأن مادر بزرگوارشان فرمود: مادرم از جمله زنانى بود که ایمان آورد و تقوا پیشه کرد و نیکوکارى نمود، و خدا نیکوکاران را دوست دارد. مدت امامت شمشین امام شیعیان از زمان شهادت پدرش، امام محمد باقر (ع) در هفتم ذىحجه سال114 هجرى تا 25 شوال سال 148 هجرى، به مدت 34 سال ذکر شده است. امام صادق(ع) در این دوره که معاصر با دو سلسله بنى امیه و بنى عباس بود، هر چند از هر دوى آنها سختىها و آزارها و بىمهرىهاى فراوانى دید؛ اما چون آن حضرت در انتهاى دوران خلافت امویان و ابتداى خلافت عباسیان مىزیست، از فترت به وجود آمده در زمان انتقال خلافت از خاندان غاصبى به خاندان غاصب دیگر، زمینه ترویج و تبلیغ مکتب اهل بیت(ع) را مناسب دید و از این فرصت پیش آمده، بیشترین بهره را نصیب اسلام و مسلمانان کرد. در همین راستا آن حضرت، با تشکیل حوزه علمیه و تعلیم و تربیت شاگردان مبرزى چون هشام، زراره و محمد بن مسلم، تحوّل شگرفى در جهان اسلام و مذهب شیعه پدید آورد. به همین جهت به شیعیانِ امامىِ اثنا عشرى، شیعه جعفرى نیز گفته مىشود. از طرفی به امام صادق علیه السلام شیخ الائمه نیز گفته می شود، از آنجهت که ا ز همه ائمه دیگر عمر بیشترى نصیب ایشان شد و در طول آن که امویان و عباسیان سر گرم زد و خورد با یکدیگر بودند فرصتى طلایى براى امام به وجود آمد که بساط افاضه و تعلیم را بگستراند و به تعلیم و تربیت و تاسیس حوزه علمى عظیمى بپردازد، جمله«قال الصادق»شعار علم حدیث گردد، و به نشر و پخش حقایق اسلام موفق گردد. از آن زمان تا زمان ما هر کس از علما و دانشمندان اعم از شیعى مذهب و غیره که نام آن حضرت را در کتب و آثار خود ذکر کردهاند با ذکر حوزه و مدرسهاى که آن حضرت تاسیس کرد و شاگردان زیادى که تربیت کرد و رونقى که به بازار علم و فرهنگ اسلامى داد توام ذکر کردهاند، کلماتى که بزرگان اسلامى از هر فرقه و مذهب در تجلیل مقام امام صادق صلوات الله علیه گفتهاند زیاد است، همان طورى که همه به مقام تقوا و معنویت و عبادت آن حضرت نیز اعتراف کردهاند که به عنوان نمونه دو مورد زیر موید این مسئله است. از جمله: شیخ مفید از علماى شیعه مىگوید آنقدر آثار علمى از آن حضرت نقل شده که در همه بلاد منتشر شده.از هیچ کدام از علماى اهل بیت آنقدر که از آن حضرت نقل شد،نقل نشده.اصحاب حدیث نام کسانى را که در خدمت آن حضرت شاگردى کردهاند و از خرمن وجودش خوشه گرفتهاند ضبط کردهاند،چهار هزار نفر بودهاند و در میان اینها از همه طبقات و صاحبان عقاید و آراء و افکار گوناگون بودهاند. محمد بن عبد الکریم شهرستانى،از علماى بزرگ اهل تسنن و صاحب کتاب معروف الملل و النحل،درباره آن حضرت مىگوید:«هو ذو علم غزیر،و ادب کامل فى الحکمة،و زهد فى الدنیا،و ورع عن الشهوات.»یعنى او،هم داراى علم و حکمت فراوان و هم داراى زهد و ورع و تقواى کامل بود،بعد مىگوید مدتها در مدینه بود،شاگردان و شیعیان خود را تعلیم مىکرد،و مدتى هم در عراق اقامت کرد و در همه عمر متعرض جاه و مقام و ریاست نشد و سر گرم تعلیم و تربیتبود.در آخر کلامش در بیان علت اینکه امام صادق توجهى به جاه و مقام و ریاست نداشت این طور مىگوید:«من غرق فى بحر المعرفة لم یقع فى شط،و من تعلى الى ذروة الحقیقة لم یخف من حط.»یعنى آن که در دریاى معارف غوطهور استبه خشکى ساحل تن در نمىدهد،و کسى که به قله اعلاى حقیقت رسیده نگران پستى و انحطاط نیست. « مسئولان باید به دنبال عدالت باشند. دنبال آسان کردن زندگی برای طبقات مستضعف و محروم و پابرهنه باشند؛ کسانی که در روز خطر این مملکت را نجات دادند ». « مقام معظم رهبری » هفته دولت از منظر مقام معظم رهبری پی نوشت ها : (1) روزنامه کیهان 9/6/62
عید سعید فطر، عید آسودگی از آتش غفلت و رهیدگی از زنجیر نفس است که در بین مسلمانان از جایگاه خاصی بر خوردار است و میهمانان حضرت حق در آن اجر و پاداش خود را از خداوند می طلبند. عید سعید فطر بر همه عاشقان و دلدادگان صیام، میهمانان حضرت حق مبارک باد.اهانت به ارزشهای شیعه و امام زمان(عج)
در آهنگی دیگر / این بار توسط محسن نامجو انجام شد
* هفته دولت، یک فرصت مغتنم دیگری هم هست برای نقد و اصلاح عملکردها به شکل صحیح.» خوشبختانه رهبر بصیر و فرزانه انقلاب با اتکا به تجربههای ارزشمند اجرایی و تیزبینی خاص خویش، کوشیده است با نظارت دقیق بر عملکرد دولتمردان و نمایاندن نقاط قوّت و ضعف آنها، با بیان هشدارها، رهنمودها و راهکارها، دولت را برای رسیدن به اهداف چشماندازی روشن و امیدبخش یاری رساند. ایشان همواره با طرح خواستههایی چون مبارزه دولتمردان با مثلث شوم فقر و فساد و تبعیض و طرحهای دیگر، به تبیین سیاستهای صحیح نظام پرداخته است.
* ممکن است ما انواع و اقسام کارها و برنامهها را پیش رو داشته باشیم و اجرا کنیم. باید در میان آنها، آنچه خدمترسانی عمیقتر و ماندگارتر و زودبازدهتر محسوب میشود، اولویت پیدا کند. به ویژه این کارها باید بیشتر در خدمت قشرهای مستضعف و محروم و محتاج جامعه صورت گیرد.
* مسئولان کشور امروز از حمایت ملت فداکار برخوردار هستند و این چیزی است که در هیچ نقطهای از دنیا وجود ندارد.
* زمامدار مسلمان وظایفش را در مقابل مردم انجام میدهد و امت مسلمان وظایفشان را در قبال زمامدار انجام میدهند. آن وقت است که دولت و ملت یکپارچه به سوی هدفی که اسلام و قرآن ترسیم کرده است، به پیش میتازند.
* هیچ دولتی بدون کمک و همیاری مردم نمیتواند موفق شود.
* توصیه من به مردم و تمامی دستگاههای دولتی آن است که نیروی مردم را قدر بدانند.
* این مناسبت هفته دولت ما یکی از تصادفهای پرمعناست. هفته دولت این کشور یادبود شهادت دو شخصیت دولتی برجسته است... در کشور ما هفته دولت، هفته ولادت دولت نیست. جاهای دیگر اگر بخواهند، چنین روزی و چنین مناسبتی بگذارند، قاعدتا ولادت دولت، یا مثلاً کار برجستهای که دولت انجام داده، این را به عنوان هفته دولت معین میکنند، اما ما آمدیم و هفته دولتمان را یادبود شهادت قراردادیم. این چیز خیلی پرمعنا و مهمی است؛ این معنایش آن است که راه ما را، همین خصوصیات است.
* ذخیره معنوی شما (دولتمردان) یکی توکل به خداست و یکی اعتماد به این مردم مؤمن و صادق، فداکار، علاقهمند به مسئولان، علاقهمند به اسلام و علاقهمند و قدردان نظام جمهوری اسلامی که هرجا از طرف مسئولان نظام از این مردم کمکی خواسته شد، آنچه در اختیارشان بوده در اختیار ما قرار دادند و حجت را بر ما تمام کردند.
* از اهداف اصلی حکومت اسلامی، برپایی قسط و عدالت اجتماعی است. اجرای درست عدالت در جامعه و بهرهمندی تمامی مردمان از امکانات موجود، اصلیترین عامل اجتماعی حرکت جامعه انسانی به سوی تعالی است. بنابراین، وظیفه دولت اسلامی است که در تأمین عدالت اجتماعی تلاش کند.
* مسئولان باید به دنبال عدالت باشند. دنبال آسان کردن زندگی برای طبقات مستضعف و محروم و پابرهنه باشند؛ کسانی که در روز خطر این مملکت را نجات دادند.
* فلسفه وجودی همه مسئولان خدمت به مردم است. (1)
* اگر دولتی نتواند تشکیلاتش را در خدمت مردم قرار دهد، دولت ناموفقی است.(2)
* دولت باید گرههای اقتصادی را باز کند. (3)
* مردم باید قانون را محترم بشمارند و نگذارند دولت اسلامیدرگیر مسائل جنبی شود.(4)
* مدیران ومسئولان حکومت از دل و متن مردم جوشیدهاند و از طبقات ممتاز و بالانشین جامعه نیستند، به همین دلیل خلق و خوی آنها خلق وخوی عامه مردم است. (5)
* مبادا در میان کارگزاران دولتی غرضها وانگیزههای شخصی وبیماریهای اخلاقی موجب شود که چیزی را برخلاف حق ومصلحت انجام بدهند ووضع بکنند. (6)
* شهید رجایی در سلولهای تاریک زندان ، با صبر خود مأموران ساواک را به زانو در آورد. (7)
* شهید رجایی هیچگاه در برابر مقام وقدرت جذب نشد وتوانست ملاک کار را برای خدا برهمه امورش حاکم کند. (8)
* شهید رجایی یک نخست وزیر موفق بود که علیرغم مشکلات بسیار، مملکت را اداره کرد. (9)
* نیروهای خط امام ( رحمت الله علیه ) در هنگامی که این دو شهید به شهادت رسیدند، از یک انسجام بسیار بالایی برخوردار بودند، اما این شهادت هم مردم را هر چه بیشتر به هم جوشیدهتر کرد. (10)
(2) روزنامه کیهان 9/6/62
(3) روزنامه جمهوری اسلامی8/8/62
(4) روزنامه کیهان 12/6/62
(5) روزنامه کیهان 8/6/62
(6) روزنامه کیهان 12/6/62
(7) روزنامه کیهان 9/6/62
(8) روزنامه کیهان 9/6/62
(9) روزنامه کیهان 8/6/62
(10) روزنامه کیهان 8/6/68
در این روز بزرگ که یکی از چهار عید رسمی مسلمانان است، مسلمین به شکرانه یک ماه عبودیت و بندگی به شکرانه رهیدگی از زنجیر نفس جشن می گیرند.
بهترین جلوه و جشن این روز برگزاری نماز عید فطر است که مؤمنین در مصلی ها با اتحاد و انسجام خاص شکوه و عظمت اسلام را به نمایش می گذارند.
روز زیبا و باشکوه که مسلمین به پاسداشت مهرورزی پروردگار مهربان، در آب رحمت الهی روح و جان می شویند و جامه آمرزش و آسودگی از آتش جهنم بر تن نموده و پس از گذشت یک ماه در نخستین روز ماه شوال اجر و پاداش خود را از خداوند " که خود به آنان وعده داده" می خواهند.
اجر و پاداشى که امیرالمؤمنین، حضرت على (ع) نیز در یکى از اعیاد فطر خطبه اى خوانده اند و در آن مؤمنان را بشارت و مبطلان را بیم داده اند که:
اى مردم! این روز شما روزى است که نیکوکاران در آن پاداش می گیرند و زیانکاران و تبهکاران در آن مأیوس و ناامید می گردند و این شباهتى زیاد به روز قیامتتان دارد، پس با خارج شدن از منازل و رهسپار جایگاه نماز عید شدن، به یاد آورید خروجتان از قبرها و رفتنتان را به سوى پروردگار، و با ایستادن در جایگاه نماز به یاد آورید ایستادن در برابر پروردگارتان را و با بازگشت به سوى منازل خود، متذکر شوید بازگشتتان را به سوى منازلتان در بهشت برین، اى بندگان خدا، کمترین چیزى که به زنان و مردان روزه دار داده میشود این است که فرشته اى در آخرین روز ماه رمضان به آنان ندا میدهد و میگوید:
«هان! بشارتتان باد، اى بندگان خدا که گناهان گذشته تان آمرزیده شد، پس به فکر آینده خویش باشید که چگونه بقیه ایام را بگذرانید.»
آری در عید فطرت و خودسازى که همان "بازگشت به فطرت پاک انسانیت است"، مسلمین با دعا و یاد خدا جشن وصول به مرحله یقین که اساس خودسازى است، را برگزار کرده و پیروزی بر نفس را جشن می گیرند.
این رهیدگان و آزادگان از بند اسارت شیطان، از بارگاه الهی عیدی خود را شرافت، کرامت و فضیلت می خواهند و می گویند: پروردگار! به پاسداشت مهرورزی تو، روزه گرفتیم و اکنون به نماز فطرت، پاک میرویم و در آبی رحمتت روح و جان می شوییم و تن پوش آمرزش بر تن می نماییم.
چه شیرین است حلاوت و پیروزی تسلّطِ بر نفس و زمام هوسها و هواها و شهوات، آنهم پس از یک ماه ریاضت در ماه ضیافت الله(رمضان)، که یک ذخیره و عطیّه الهى است برای مسلمانان.
بیاییم در این لحظه های سبز استجابت، شاخه های نخل آرزو را در دست بگیریم و ظهور موعود آخرین را از خداوند بخواهیم.