چراغ جادو

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 

سلام آقا رضا

شعر جالبي بود.وزن مناسب و زيبايي هم داشت.اما من فکر ميکنم که وقتي در نوشته اي مخاطبمان پروردگار است بايد کمي محتاطانه تر قلم زد با بي پروايي ننوشت.البته من خودم هم يک وقتي مطلبي نوشته بودم که قسمتش اين بود:(خدايا آيا در پس اين غبار اندوه از چشمان تو پنهان مانده ام؟ آيا نامم را از دفتر و ديوان مخلوقات خود خط زده اي؟...) اما بعد پشيمان شدم بهرحال به نظر من اينطور ميرسد .موفق باشي برادرم

سلام ميشه كدي كه فلش وبلاگتونو به گل سرخ تبديل كرده برام تو پاسختون بذارين؟ ممنون ميشم.
+ محمد حسين 

سلام آقاي خدادادي!

در اول شعر بيان شده كه خدايا كفر نمي‌گويم. بگذريم از اشكال وزني آن، ولي آقا رضا بيان اين كه خدا از حال ما بي‏خبر است و مقايسه صبر و توان اندك ما مخلوقهاي ناتوان و ناشكر با خداي قادر، عادل مهربان و كمال مطلق كه تمام گناهان و كفرگوييهاي ما را مي‏بيند و بسياري از اوقات دم برنمي‏آورد تا بلكه راه را بيابيم، دقيقاً همان كفر و درج اين مطلب اشاعه همان كفرگويي به ديگران است.

شما كه مطالب زيبايي در وبلاگ خود درج كرده‏ايد لطف بفرماييد و با كم دقتي در ثبت چنين يادداشتهايي امتياز وبلاگ خود را پايين نياوريد. التماس دعا